لوگوی وب پایین است
مرگ لی لی لی لی

آفرینش خدا

هرچی دلت بخواد...اینک مریم آفرینش میاید با کلی امکانات و مطالب جالب بله

 سلام به دوستای گل آفرینشی           خوبی ی ی ی ید؟

از نظراتتون خیلی ممنونم بییییییییییییییینهایت

از اونجایی که ما  می خواستیم مثلامرغای کاکلیه قشنگ از سوز و سرمای زمستون در امان باشند و برای همین

تصمیم گرفتیم ببریمشون خوابگاه زمستانی یعنی زمین صحرایی دایی اسماعیل!!

واز شانس بد لی لی لی لی یکی از خانم های مرغ مریض بود که از همون روز اول من شک کردم

ولی چه فایده ایکاش منصرف میشدم همون روز اول

به دایی اسماعیل هم گفتم که:دایی اینها بیرون لونه اندسردشون میشه نیارشون بیرون  (ولی به گوش دایی نرفت )

خلاصه مرغکم از مریضی مرد و  دایی اسماعیل بنده به جاش مرغ دیگری بهم داد که بعدا معرفی خواهم کرد...

 

[ دو شنبه 22 دی 1393برچسب:مرگ لی لی لی لی,

] [ 1 بعد از ظهر ] [ مریم آفرینش ]

[ ]

سلام

بعد از مدتی طولانی اومدم اما غم بزرگی تو دلم نشسته 

 قضیه اش مفصله باید از اینجا شروع کنم که...

.

.

.

.

.

.

.

.

هی ی ی ی ی ی ی ی ی لولود و لی لی لی لی هم رفتند مسافرتمرغ


می پرسید   کی ...؟ کجا ...؟

خب دیدیم سردشون شده گفتیم باید فکری به حالشون بکنیم توی این سرما آخر می دونید چرا؟

مادربزرگم درسال های گذشته یکی از مرغ هاش به خاطرسرما چوب شد.


خب چرا عاقل کند کاری که بعد بخورد پشیمانی

ولی متاسفانه برای من برعکس شد دقیقا


من هم تصمیم گرفتم اونها رو بفرستم مسافرت و عکس العملشونو ببینم

برای همین با هم راهی شدیم به سوی خوابگاه زمستانی مرغ های دایی اسماعیلم!!!


لولود:ما توی این جعبه ی کوچیک داریم له میشیم مریم جون...آخ کله ام

لی لی لی لی عصبانی:اه...لولود... برو اونورتر اگه این همه چاق نمیشدی الان مزاحم من نبودی...

لولود:به نظر تو اونا چه ریختی ان؟

لی لی لی لی:حالا هر شکلی...مهم شوهره...

لولود:مگه اونجا چندتا شوهره؟

لی لی لی لی:هی ی ی یکم یواش تر برو...چمیدونم لولود


مثلا دلم میخواست با آب و تاب فراوان اینو براتون بنویسم و کشش بدم

رسیدیم صحرای دایی اسماعیل!!

و خانم ها و آقایون بیرون اومدند و مشغول نهار خوردن شدند!!

من جعبه ی لولود و لی لی لی لی رو گذاشتمش رو زمین...

مرغام

لولود با ترس فراوان:ها.....ای وای دشوییم اومد بهتره بریم خونمون

لی لی لی لی:وااااااااااااااای اونا چقدر شبیهه ماان...

لولود با حسرت:من تا حالا دوست نداشتم...

لی لی لی لی :کی می خواد حالا با اینا دوست بشه اوووووووووووووووووووه

لولود:استرس همه ی بدن مرا فراگرفته است...

لی لی لی لی:ادبیاتت قوی بوده ما نمیدونستیم؟

لولود با کمی خنده:شانسکی اومد تو دهنم...

جوجه

لی لی لی لی:من رفتم جلو برای آشنایی با آقایون

لولود:من هم یواش پشت سرت میام...

لی لی لی لی با تعجب زیاد:وااااای لولود چقدر دونه...!!

لولود با حرص:بدو تا تموم نکردن اینا...همش ماله منه...

لی لی لی لی که داشت قلبش میومد در دهنش از ترس:لولود این کیه داره به طرفم میاد...!!...مثل اینکه خیلی عصبانیه؟!؟

کاکلی:فک کردی میتونی خودتو تو دلشون جا کنی لی لی لی لی؟

مرغام

منو باش می خواستم باحال ترش کنم اینطوری شد

لی لی لی لی

 

 

مرغ

این زمانی هست که لولود و لی لی لی لی از وحشت خانم ها و آقایون کنار رفته اند...

 

مرغام

حنایی خانم:ببیییییییییییین یه قدم دیگه بزاری مغزتو ترکوندم

 

مرغام

گیروو خانم با حالتی متکبرانه:تو فک کردی خیلی خوشگلی نانازی؟

لی لی لی لی نمیخواد کم بیاره:میزنم تو مخت پرات دران مشششکی

مرغام

گیررو خانم با تعجب:هکی...چی شد ضایع شدی؟

لی لی لی لی :نخیر... حوصله ی قیافتو نداااارم... ایش 

مرغام

گیررو خانم با کمال تعجب:به به چیششششششششششششم روشن اومدی طرفداری خوشگل؟

لولود با چشم غره حسابی:بی ریخت... آبجیمو ول کن

لی لی لی لی:ببین آبجی لولودم هیکلی داره اندازه فیل ...یهو پاشو که روت گذاشت چییییییی؟ نیستی...

چه مرگتونه؟

 

مرغام

خروس قرمزی جوان شماره 1:آی ی ی ی چته ؟چشات دراومده از کاسه خوشگل دیدی؟

گیررو خانم از وحشت:ببخشید آقایم

لولود :هااااااااااااااااااااااااااااان چیه ؟موش شدی 

گیررو در حال ترکیدن:میکشمت خوشششششششگل

لی لی لی لی با خوشحالی:به به به شووهر به این میگن چه با وفااااااااااااا

خروس قرمزی جوان شماره 1:چاکرتم مخلصتم عزیزم امست چیه؟

لی لی لی لی :لی لی لی لی ام

خروس قرمزی جوان شماره 1:به به به مرام اسمتم کی بیام خاستگاری؟

لی لی لی لی:شب باید فکرامو بکنم...

مرغام

لولود که تعجب کرده بود:لی لی لی لی این واقعا شووهره؟

لی لی لی لی:دوتا دیگه هم هستن حالا...باید ببینم کدوم باوفاترن...

لولود:چه پااااااااااهااااااایی؟؟؟

مرغام

خروس باغیرت:چه زیبا ان چه جذااااااااااااااااب ان چه ملنگ چه قشنگ

خروس باغیرت:اون چاقالوی بامزه ی کاکلی پر از پر رو ببین هه هه هه

کاکلی با خودش:فک کرده میتونه نظر باغیرتو  جلب کنه...عمرا...من خوشگلترینم نمی زارم ازم بگیریش

مرغام

لی لی لی لی:لولود بازم سروکله اش پیداشد لولود...

لولود:بریم این الان آتیشش خیلی پره

لی لی لی لی:کجا الان؟...یعنی میخوای فرار کنیم؟

لولود:تو راه بهتری داری؟ این الان اونقدر عصبانیه که با یه نکش درجا ما رو به ملکوت اعلاء میبره...

گیررو خانم عصبانی:مییییییییییییییییییییییکشمتون...

 

مرغام

گیررو خانم که داره میترکه:چیشاتو از کاسش بیرون میارم خوشگل

لولود بیچاره:لی لی لی لی بدو گاومون زایید

لی لی لی لی:بریم اونجا...آره اونجا خوبه

مرغام

لولود با کمی اضطراب:آبجی لی لی فکنم گممون کردش

لی لی لی لی:آره دارم میبینمش خروس باغیرت الان زد تو مخش

لی لی لی لی: چشاتم که بابا قوری میبینه لولود

لولود:چطور آبجی؟ آهااااان... خب پرا نمیزارن درست ببینم آبجی

مرغام

لی لی لی لی:فدات شم این عکس گرفتنات تموم نشد؟

مریم جون با خنده:دیگه تموم شد مرغک من

لی لی لی لی بدرود

 

 

 


ادامه مطلب

[ دو شنبه 8 دی 1393برچسب:,

] [ 7 بعد از ظهر ] [ مریم آفرینش ]

[ ]